loading...
نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران
سامان بازدید : 82 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (3)

 

اگه ايراني هستين به اين آدرس برين ، فايلو دانلود كنيد ، واسه همه هم بفرستين ... اگه ايراني هستين !

اگه ايراني هستين به اين آدرس برين ، فايلو دانلود كنيد ، واسه همه هم بفرستين ... اگه ايراني هستين !

اگه ايراني هستين به اين آدرس برين ، فايلو دانلود كنيد ، واسه همه هم بفرستين ... اگه ايراني هستين !

 

http://s2.picofile.com/file/7286939137/Areyamehr.ppsx.html

 

بعد دانلود فايل ، لطفا براي همه بفرستيد 
 گروه هاي اينترنتي ، فيس بوك ، توييتر ، كلوپ و ...
سامان بازدید : 100 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (2)

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم

 

شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..

 

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

 

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

 

شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

 

شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

 

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

 a 

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

 

شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.

 

شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

  

شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

 

شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

 

شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

 

شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .

  

شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

 

شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

 

شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

 

شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

 

شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

  

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

 

شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

 

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

  

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

 

شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

 

شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

  

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.

 

شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!

 

شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا

 

شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.

  

شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!

 

شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.

 

شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…

 

شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.

 

شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!

 

شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.

 

شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…

 

شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌زد.

 

سامان بازدید : 84 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

مملكته داريم ؟

دوتا تیشرت خریدم یکی دو ایکس لارج یکی اسمال.جفتشم اندازمه. مملکته داریم؟

تور هشت روزه مالزی ویژه ایام محرم! مملکته داریم؟

ساعت ۶ صبح از ایرانسل اس‌ام‌اس اومده: با شارژ ۹۰۰۰ تومان دیگر، برنده‌ی ۲۱۰ تومان شارژ هدیه خواهید شد! مملکته داریم؟

امار جراحی بینی انجام شده درتهران 23 برابر کل قاره آسیا ست، مملکته داریم؟

نماز جمعه مون تو دانشگاهه و نمایشگاه کتابمون تو مصلی...مملکته داریم؟

سال هشتاد و چهار ملت به احمدی‌ نژاد رأی دادن که رفسنجانی رئیس‌جمبور نشه؛ هشتادوهشت به موسوی رای دادن که احمدی‌نجاد نشه! مملکته داریم؟

پوشک‌ِ بچه از غذایِ بچه گرون‌تره! مملکته داریم؟

ایران تنها کشوری است که پرچم کشورش را به زبان کشور دیگری نوشته‌اند. مملکته داریم؟

سیاست که پدر و مادر نداره، دیانت ما هم که عین سیاست ماست! مملکته داریم؟

بنزین گرون میشه، ماشین گرون میشه، خریدار هم بیشتر میشه! مملکته داریم؟

همه جای دنیا فوتبال بازی می‏کنن، واسه صلح و دوستی و آفریقا و ایدز و یونیسف و بازی جوانمردانه و این چیزا تبلیغ می‏کنن، اینجا تو مهمترین بازی، وسط زمین می‏نویسن "اسرائیل نابود خواهد شد!" مملکته داریم؟

هر بلای طبیعی که سر خارجی‌ها بیاد عذاب الهیه، ولی هر بلای طبیعی که سر ایرانی‌ها بیاد امتحان الهی! مملکته داریم؟

الاغ‌های امامزاده داوود رو کرایه می‌دن ساعتی بیست تومن. بعد حق‌التدریس استادیار مملکت، ساعتی ده تومنه! مملکته داریم؟

وقتی رییس‌جمهور مملکت در سازمان ملل سخنرانی می‌کنه، بهترین موقع برای نظافت کف سالن و صندلی‌هاست! مملکته داریم؟

عتیقه و اشیای باستانی رو عوض اینکه سازمان میراث فرهنگی کشف کنه، نیروی انتظامی کشف می‌کنه! مملکته داریم؟

یکی از معیارهای اصلی در تعیین کیفیت یک سایت یا وبلاگ، اینه که فیلترش کرده باشن! مملکته داریم؟

خارج از جهان جائیست که در آن دکترای صنایع میشه وزیر ورزش! قهرمان کشتی میشه وزیر اقتصاد و دارایی! سردار ناجا میشه مدیر عامل پرطرفدارترین تیم! پیشکسوت فوتبال میشه مسافرکش! دزد میشه مدیرعامل بانك ملي ! مملکته داریم؟

یکی از راه های رسیدن به خدا ؛ هواپیمایی ایران است!! مملکته داریم؟

فقط 1% جمعیت دنیا رو داریم، اون‌وقت 30% کشته‌های سوانح هوایی دنیا ایرانی‌اند، مملکته داریم؟

زنگ زدم ۱۳۴ (سامانه هواگو) برای هواشناسی، میگه هوا هم اکنون صاف تا قسمتی ابری همراه با افزایش ابر، وزش باد و گردوغبار، با بارش پراکنده برف و باران و مه صبحگاهی. مملکته داریم؟

به راننده تاكسي ميگم سيگارتو خاموش كن به دودش حساسيت دارم، برميگرده ميگه جووناي سن تو كراك ميكشن تو به دود سيگار حساسي! مملکته داریم؟

نتيجه انتخابات ۴۰ ميليوني همون شب معلوم ميشه، ولي نتيجه كنكور چند صد هزار نفري چند ماه طول ميكشه! مملکته داریم؟

ميري از خودپرداز پول بگيري، رمزتو ميزني پول بر ميداري، بار دوم كارتو ميذاري، رمز رو اشتباه ميزني، يكي از پشت ميگه: آقا رمزتو اشتباه زديها! مملکته داریم؟

خبرنگار رفته تو يه روستا سوال ميكنه با يارانتون چيكار كردين؟ مرده ميگه: قبض هامونو پرداخت كرديم، چندتا قسط داديم، شهريه دانشگاهه دخترمو داديم، يه تراكتور همخريديم! تازه يه مقداري هم پس انداز كرديم!! مملکته داریم؟

 

سامان بازدید : 60 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب

شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن.

شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند..

شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند.

شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.

جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.

شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد.

شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.

شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.

شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن.

شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه.

 وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرويم ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و .. را آباد ميکنيم..

شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي.

شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است.

شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه ....

جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه.

شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.

شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.

شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.

شهر هرت جايي است كه ...........

 

 

خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست

 

سامان بازدید : 72 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

 

حسین " بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود ، اما افسوس ! که به جای افکارش ، زخمهایش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی خواندند

 

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند        ( شریعتی )


 از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد!     دکتر شریعتی.

 


در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست..


 در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست..

 

 

( دکتر علی شریعتی )


روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد. 
  ( شریعتی )

در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است!

  ( دکتر شریعتی )

 گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود!
 گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود!
 گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!! 
< شریعتی >

 
ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست.


مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک را متلاشی. (شریعتی )

 خدایا،به من توفیق تلاش در شکست،صبر در نومیدی،رفتن بی همراه،
جهاد بی سلاح،کار بی پاداش،فداکاری در سکوت،دین بی دنیا،عظمت بی نام،
خدمت بی نان،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،
تنهایی در انبوه جمعیت،و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،روزی کن.(دکتر علی شریعتی)

بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسه.
 دکتر شریعتی.

 زخمی بر پهلویم هست روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب میخورم و 
همه گمان میکنند که من میرقصم. 
( دکتر شریعتی )

نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است ، 
راهم را خودم انتخاب می کنم. 
( دکتر شریعتی )

 دلی که ازبی کسی تنها است،هرکس رامیتواندتحمل کند.!

(دکترشریعتی)

به دکتر شریعتی گفتند استاد سیگار طول زندگی رو کوتاه میکنه ، 
دکتر در جواب گفتند من به عرض زندگی فکر میکنم.

در دشمنی دورنگی نیست ، کاش دوستانم هم در موقع خود
 چون دشمنان بی ریا بودند.

 خیلی اوقات آدم از آن دسته از چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند
 که در خودش وجود دارد.

 

سامان بازدید : 144 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

  1. گفته شده آخرين روزهايي كه محمدرضا شاه در ايران بوده ، فرح ميبينه كنار
  2.  استخر ايستاده و با حالتي عصبي و بغض گرفته مشغول ريختن نان خرد شده و 
  3. غذا داخل استخره ... فرح ميگه دستمو رو شونه هاش گذاشتم و گفتم : 
  4. محمدرضا داري چيكار ميكني ؟ شاه بهش ميگه دارم اين ماهي هارو هم سير 
  5. ميكنم ، ببينم اينام ميگن 
  6.  
  7. " مرگ بر شاه "
سامان بازدید : 80 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

تنها درسی که ما از تاریخ می آموزیم آن است که درسی از تاریخ نمی آموزیم

زماني معنی این حرف امیر عباس هویدا رو میشه فهمید که در دادگاه ازش سوال شد که در این 13 سال که نخست وزیر بودی چه غلطی کردی، هويدا یک خودکار بیک از جیب کتش در آورد و گفت: در ابتدای دوران نخست وزیری من، قیمت این خودکار ۵ ریال بود و تا پایان آن که 13 سال طول کشید 5 ریال باقی ماند ...امّا خیلی ها بهش خندیدند و معنی حرفش رو نفهمیدند و ...

 

كاش زندگي دنده عقبي هم داشت ...

سامان بازدید : 52 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

" سخنــــــــــــان بزرگان "

 

بزرگتـرین مصیبت یک انسـان این است که نه سـواد کافـی برای حرف زدن داشتـه باشـد و نـه شعـور لازم بـرای خامـوش مانـدن . دكتــــــــــر شريعتـــــــــــــي

 

فریادها مرده اند، 
سكوت جاریست، 
تنهایی حاكم سرزمین بی كسی است ، میگویند خدا تنهاست ما که خدا نیستیم چرا تنهاییم
( دکتر شریعتی )

 

 

درمقابل تقدير خداوند مثل کودکي بی دغدغه باش که وقتی او را به هوا می اندازند،می خندد، چون ايمان دارد که اورا خواهند گرفت. (کورش کبير)

 

 

همه بشرند اما فقط بعضی ها انسان اند... (دکتر شریعتی)

 

 

زانو نميزنم حتي اكر اسمان كوتاهتر از قد من باشد (كوروش كبير)

 

 

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم ، که سال ها به اجبار خواهیم خفت. دکتر شریعتی

 

 

اگه کفشت پاتو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد رو به پات تحمیل کردی دیگه در مورد آزادی شعار نده . آلبرکامو

 

شايد زندگي آن جشني نباشد که آرزويش را داشتي اما حال که به آن دعوت شدي تا ميتواني زيبا برقص. چارلي چاپلين

 

 

درد من تنهايي نيست بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت , بي عرضگي را صبر , و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خدا مي دانند.گاندي

 

 

خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد “دکتر علی شریعتی

 

 

اگر نتوانیم آزاد زندگی نمائیم ، بهتر است مرگ را با آغوش باز استقبال کنیم . مهاتما گاندی

 

 

لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم . نادر شاه افشار

سامان بازدید : 82 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

امروز یه آقای ریش و پشم دار تا نشست تو تاکسی گفت : ديدين مرتيكه (اصغر فرهادي) واسه يه جايزه چطوری آبرومون رو تو دنیا برد؟

به شعور همه توهین کرده فلان فلان شده..

راننده برگشت نگاش کرد و گفت:

"مردحسابی سی سالِ مادرت و آوردن جلو چشمت، به شعورت توهین نشده، آبروت نرفته؟

طرف دوست داشته رفته با زن نامحرم دست داده ، دست تو جیبت کرده مگه؟

تو مملکت اختلاس شده رقمش تو ماشین حساب جا نمی شه، هیشکی به شعورش توهین نمی شه، تمام دنیا ما را دزد و تروریست میدونن به شعور کسی بر نمیخوره ، زن و بچه مردم و تو خیابون میگیرن سر چادر و چاقچور میزنند به شعورت بر نمیخوره؟ هر روز میری مغازه خرید ، از ماست و شیر و تخم مرغ قیمتش با دیروز فرق کرده، به شعورت بر  نمیخوره؟ اصلا تو شعورداری ؟ گمشو برو پايين

سامان بازدید : 82 دوشنبه 01 اسفند 1390 نظرات (0)

 

`بچه که بودم میرفتم دبستان شاه عباس که اونموقع ته یه کوچه باریک توی خیابون

ابوسعید بود. بعضی موقع ھا میگفتن فردا لباس نوھاتون رو بپوشین و یه شاخه گل ھم

بیارین میخوایم بریم استقبال شاه…! صبح زود بلند میشدم کت و شلوار میپوشیدم و یه

دونه گل از تو باغچه یا از تو فلکه صاجب زمان میکندم و میرفتم مدرسه و مارو میبردن

استقبال شاه…!! معمولا میرفتیم بلوار ملک اباد و کنار خیابون مثل ادم وایمیستادیم

و گل و پرچم دستمون میگرفتیم و فریاد میزدیم جاوید شاه…!! شاه با ماشین

خوشگل روباز میومد و برامون دست تکون میداد و میخندید و ما ھم به شاه

میخندیدیم و ذوق میکردیم که شاه رو دیدیم…! نه ھیچکدوممون دنبال ماشینش

میدویدیم نه بھش اویزون میشدیم …! نه دستش رو میبوسیدیم و نه ھی بھش نامه

میدادیم که گشنه ایم یا کار نداریم یا حقوقمون رو نمیدن چون نه گشنه بودیم نه بیکار

بودیم و نه حقوقمون رو نداده بودن…!! ھمه خوشحال بودیم…! شاه خوشحال…ماھا

خوشحال…ادما خوشحال….. گربه ھا خوشحال…کلاغا خوشحال…گنجشکا خوشحال

…حتی مورچه ھا ھم خوشحال…!! ماھا خوشحال بودیم چون درس میخوندیم و اغذیه

رایگان بھمون میدادن مثل موز ؛ پرتغال ؛ گلابی سیب لبنانی ؛ انجیرخشک و خرما و

پسته و کیک و شیر و شیرکاکو…!! ادما خوشحال بودن چون حقوق خوب میگرفتن و

ھمشون خونه زندگی داشتن تازه خیلی ھاشون پیکان و ژیان و اریا و فولکس داشتن…!

گربه ھا خوشحال بودن چون ادمای خوشحال گوشتای استخون رو تا ته نمیخوردن و

ھمیشه برای اونھا توی سطل زباله یه غذای خوب پیدا میشد….گربه ھا چاق بودن

اونموقع ھا…!! کلاغا خوشحال بودن چون توی حوض خونه ھا ماھی قرمز بود و لب حوض

یه قالب صابون…!! گنجشکا و مورچه ھا ھم خوشحال بودن چون ادمای خوشحال سفره

نونشون رو لب ایوون یا توی باغچه تکون میدادن و یه عالمه نرمه نون و برنج سھم اونا

میشد…!! خلاصه اینجوری بود دیگه……….!! اینجوری بود….!! چیه..؟ چرا ناراحت شديد…؟

من که چیز بدی نگفتم که…!! چرا بغض کردین …!! خُب دیگه نمیگم…اصن

ھیچی … من ھیچوقت بچه نبودم… … ھیچی…ھیچی…!!

خدایا چرا من

الزایمر نمیگیرم تا این چیزا یادم بره…چرا …؟

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 2,524